اینکه امریکای ترامپ به دنبال توافق با ایران است، نکته چندان مهمی نیست، بلکه این اهمیت دارد که آیا امریکا در ازای یک مکانیزم مراقبتی برای اطمینان از عدم انحراف برنامه هستهای ایران در ساخت بمب هستهای، حاضر است تمامی زیرساختهای برنامه صلحآمیز هستهای ایران را به طور کامل بپذیرد و تحریمهای اقتصادی و مالی و بانکی را به شکل موثر لغو کند؟ در عین حال در ازای جدیت و اراده ایران برای حل نهایی بحران ساختگی تحریک شده از سوی رژیم صهیونی و مشکوک نشان دادن برنامه هستهای صلحآمیز ایران، امریکا نیز باید اعتمادسازی کند یا تضمین روشن داشته باشد که از هر آنچه ممکن است در روند محتوای مذاکرات یا شکلگیری توافق یا اجرای واقعی آن، اخلال ایجاد کند جلوگیری نماید. به بیان دیگر ترامپ و تیم کابینهای و مذاکراتیاش تا چه حد تحت تأثیر اثرگذاری تخریبی رژیم صهیونی قرار میگیرند یا اینکه اساساً ترامپ چه میزان اختیارات برای توافق و اجرای آن در اختیار دارد و نقش قانونی کنگره و سنای امریکا چیست و آیا ترامپ میتواند از قانون مصوب کنگره مبنی بر اینکه هر توافقی با ایران باید به تأیید کنگره برسد، با موفقیت عبور کند. این روشن است که ترکیب کنگره در حزب دموکرات و جمهوریخواه به دلیل انگیزههای رقابتی- حزبی و به ویژه تأثیرگذاری لابی صهیونی، به هر متن ضد ایرانی با هیجان رأی میدهند ولی معلوم نیست با توافق ترامپ با ایران همراهی نشان دهند.
حال سؤال این است که آنچه ممکن است تمامی خوشبینی محتاطانه ایران برای مذاکره با امریکا و توافق احتمالی را وارد بنبست و عدم اجرا و تردید نماید، در پیرامون ترامپ قرار دارد، یعنی اگر حتی رژیم صهیونی و تماسهای رئیس موساد و راندرمر، وزیر امور استراتژیک نتانیاهو با ویتکاف، نتوانند در مسیر یک توافق احتمالی کارشکنی کنند، دایره اختیارات ترامپ نمیتواند تضمین اجرای توافق باشد و کنگره از هم اکنون تسلیم ترامپ نیست و نخواهد گذاشت این مسیر به ثمر بنشیند یا به سادگی اجرا شود.
این مسئله تأکیدی بر این است که بخش مهمی از اصول بنیادین برای ورود به جزئیات تعهدات دو طرف، باید به جز رفتارهای بدعهدی ترامپ و تغییر دیدگاه ویتکاف همانند آنچه در توافق غزه روی داد، معطوف به تضمین همراهی کنگره یا به حاشیه راندن رژیم صهیونی از سوی ترامپ و هیئت مذاکرهکنندهاش، به روشهای مناسب باشد تا این اعتماد شکل گیرد، به عبارتی، هر توافقی زمانی نهایی است که رژیم صهیونی و تأثیرات آن همانند اروپاییها، به روش ترامپ ساکت و بیطرف شوند و به تأیید کنگره برسد و اجرای خواستههای ایران در گام اول نقد باشد یا هر اقدامی به شکل متناظر و تدریجی و متناسب از سوی امریکا، نقد باشد و اولویت این گامهای تدریجی از سوی هیئت ایرانی روشن باشد. اعتمادسازی برای امریکا در اینکه ایران بمب هستهای نخواهد ساخت، نباید و نمیتواند از دایره همه فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران، چیزی بکاهد و لغو مؤثر تحریمها و اموال بلوکه شده ایران نیز به شکل ملموس و نقد به اجرا درآید. دبه کردن، زیادهخواهی در برنامه هستهای ایران یا طرح مسائل غیرهستهای و ورود رژیمصهیونی یا باجخواهی اروپایی با چماق سیستم ماشه، همگی به عنوان عوامل منفی و برنامهریزی شده از سوی امریکا تلقی و ارزیابی میشوند که فقدان اراده کافی و صادقانه برای کسب یک توافق منصفانه و برد-برد در طرف امریکایی را اثبات میکند.